خانه ی آباد دلم
سه شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۱، ۰۱:۰۹ ق.ظ
عاشق عاشقی ام دلخوشی ام گشته تمام
ای دریغا که نشد مستی این عشق مدام
...
وای فردا به پس اش درد سر تشویش است
حاصلش حرف کسان است و دل ما ریش است
...
رفتی و خانه ی آباد دلم ویران شد
شک و تردید برون شد ز دل و ایمان شد
...
هر کجا رو بنهم بوی تو را می بینم
نی به بینی که به چشم بصرم می بینم
...
هرکجا رو بنهم موی تو را میبینم
هر دم از ساقه ی مو سنبل و گل می چینم
...
دلبری را به طوافش دل ما خو کردی
روی از صومعه بگرفت و به او رو کردی
...
موی آن روی مهش را به تمنا دیدم
باغی از بوسه ی مستی ز نگاهش چیدم
- ۹۱/۱۰/۲۶
- ۳۰۰ نمایش