بانک، بانک!
سه شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۳۲ ب.ظ
بانک اینجا بانک آنجا، بانک بانک
بانک گرداند ریالت را فرانک
....
بانک شد پشت و پناه اختلاس
جول ما اندر صف وامش پلاس
....
دیر کردش گشت از وامم فزون
عن قریب از خانه ام گردم برون
.....
شب بخواب و مژده فردا شنو
بانک روید از برایت نو به نو
....
خانه بنشین و بخور چایی خود
سود پول آید حسابت خود به خود
.....
گر تورا بانکی میان جیب بود
صنعت و تولید گردد پیر زود
....
هرکه آید قول اصلاحش دهد
هر کجا بنشیند از آن دم زند
....
بانک همچون چاقویی در دست ماست
گاه تیغش میکشد، خواهی شفاست
.......
بانک را در یاب ای صاحب خِرد
بانک باید کشورت را گسترد
17/1/94 سر کلاس مهندسی ترابری
- ۹۴/۰۱/۱۸
- ۲۶۴ نمایش
به به سلام
آقا اینجا کجا شما کجا
نه بابا واقعا سایت زدی خیلی جا خوردم
پس شما شاعر بودی و ما خبر نداشتیم عجب افراد صاحب خردی کنار ما بودند در کمال گمنامی و تواضع که سرکلاس استاد آنقدر فسفر اضافی دارند که شعر هم میگن