زن جان!

شهر چاقو های تیز و دلبر عاشق ستیز
هردو ((زنجان)) اند اما این کجا و آن کجا؟
- ۰ نظر
- ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۲۲
- ۲۴۶ نمایش
شهر چاقو های تیز و دلبر عاشق ستیز
هردو ((زنجان)) اند اما این کجا و آن کجا؟
هرکه زحمت به تنش در گذر ترم دهد
منت قهوه خوری نیمه شب را نکشد
ز خرخوانان عالم هرکسی دیدم غمی دارد
دلا خو کن به مشروطی که آن هم عالمی دارد
ما به ترفند از ریاضی رسته ایم
دل به تنظیم و عمومی بسته ایم
...
لیک بنگر نمره ی آمار ما
در عزای امتحان بنشسته ایم
شرح حال برخی داشجویان کلاس بعد از آمدن نمره های آمار
قبل از امتحان
دکترا این امتحان بر فضل تو پیش آمدم
فضلیا پاسم بکن زین امتحانم بد مده
....
عکس جسم صلب بر قلبم نشست از غم بسی
نیست بهر یک مهندس غیر چون فضلی کسی
بعد از امتحان
فضلیا پاسم بکن زان امتحان صعب خویش
بس شنیدم از همه تلخی و حرف همچو نیش
...
دو نباشد لایق همچون منی هشتی بده!
اولین شاگرد شاعر آمده دشتی بده
...
هشت نی در حد من شاید نه در فضل تو نیست
باوفا دلخوش مکن ما را مگر الا به بیست